تو ای خود صدا؛صدا بزن مرا ببین دل مرا بزن به دریا من که بریده از منم در عطش رسیدنم به تو چرا نمی رسم؟ چرا چرا نمی رسم؟

گاهی قدرت  یه لمس ساده.یه نگاه زیبا.یه گوش شنوا و یه توجه کوچیکو جدی نمیگیریم  ولی همینا هستن که زندگیو زیبا میکنن

بـــه ســـلامتـــی روزی كـــه ... بشــــم قــــسـم عشــــقم !!! قســمـــش بــــشه بـــه ارواح خـــاك نــفســـم...

چه با ارزشن آدمایی که وقتی میفهمن خیلی دوسشون داری ولی بازم "آدم" می مونن 

مال منی.... و این حس مالکیت نمیگذارد کسی تو را از قلمرو حافظه ام دور کند....

دیوانه ام می کند فکر اینکه زنده زنده نیمی از من را از من جدا کنند لطفا... تا زنده ام بمان....

با ساعت رو دیوار چه کرده ای؟ چه کرده ای که امشب تمام نمی شود گوش کن دیوارها هم صدای تو را تقلید میکنند

حس خوبیه ببینی یه نفر همه رو بخاطر تو پس زده واسه رسوندن خودش به تو همه راهو نفس نفس زده

حال من پر شده از برق نگاهت دلبر ! رخ مهتابی تو در دل شب ، بس زیباست  سها نوشت

چه خوش خیال است،فاصله رامیگویم،به خیالش تورا ازمن دور کرده نمی داندجای تو امن است،اینجا درمیان دل من...

کاش می شد بفهمی کاش میدونسدی چه قدر عاشقتم ولی انگار هر چیزرو ارزو کنیم اصلاً به اون نمیرسیم ... عاشقتم تا دنیا بر جاست

وقتی بهت میگه :هوا سرده مراقب خودت باش سرما نخوری... یا پشت فرمونی قطع کن بعدا باهات صحبت میکنم یا مواظب خودت باش و ازاین حرفا.... تو جوابش فقط بگو منم

ﺁﺯﺭﺩﻩ ﺩﻝ ﺍﺯ ﻛﻮﻱ ﺗﻮ ﺭﻓﺘﻴﻢ ﻭ ﻧﮕﻔﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﻮﺩ؟ ﻛﺠﺎﺭﻓﺖ؟ ﭼﺮﺍ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭼﺮﺍ ﻧﻴﺴﺖ...

مــــــــــــن شــدم پــــــــسری ک  هیـــچ وقت بهت شک نداشـــت تــــو دنیـــا بــودی تــــــــک برآش بخاطر وجود خودت ، کلی فرق کرد با قبلـــنآش 

این حال خرابم به فدای گل رویت... تقدیر من این است بمیرم سر کویت... از کوچه تان رد شدم اما خبری نیست... یک دم بنما رخ که شوم مست ز بویت...

همسر از نام تو سر شد ای "همسر" من قامت سرخ لبت خوابگه بستر من من که هر شب پیش تو قربانی و دل داده ام من به شوق روی تو از مادر خود زاده ام